رویکرد بیوفیزیکی جهت درمان درد بخش پایینی کمر
چکیده
از آنجایی که اثربخشی درمان بیوفیزیکی در مدیریت کلی درد ثابتشده است، ما تصمیم گرفتیم تاثیرات ویژه و مدت زمان لازم برای این استراتژی درمانی در مدیریت درد بخش پایینی کمر را ارزیابی نماییم. ما در نظر داشتیم توانایی یک روند درمان بیوفیزیکی برای کاهش درد بیماران و افزایش کیفیت زندگی آنها را در یک دوره سهماهه بررسی کنیم. ثبت سیگنالهای درمانی درونزاد هر بیمار و انتقال اطلاعات الکترومغناطیسی بهدرون یک محیط مایع برای با استفاده از یک دستگاه ثبتکننده امواج الکترومغناطیسی (Medselect 729 ) صورت پذیرفتند. یک کاهش بسیار معنادار در کمردرد بیماران مشاهده شد و پرسشنامه کمردرد و ناتوانی رولندـموریس[1] پیش از شروع درمان و سه ماه پس از یک درمان بیوفیزیکی استفاده شد (مقدار پایهای 6±11.83 در ابتدای کار و پیش از شروع درمان، در مقایسه با مقدار نهایی 3.25±2.3 در سه ماه بعدی، 0.0001 p<). این گزارش مقدماتی، اسناد بیشتری از کاربردهای بالینی و پتانسیلهای تئوریک مفهوم الکترودینامیک کوانتومی در زیستشناسی و پزشکی فراهم میآورد.
مقدمه
درد بخش پایینی کمر، یک مشکل بالینی متداول در تمامی سنین و هر دو جنس است. افزایش امید به زندگی در افراد نیز باعث پیچیدهتر شدن مدیریت این مشکل میشود. داشتن دو یا چند اختلال و بیماری و استفاده از درمانهای دارویی مختلف بهصورت همزمان در بیماران سالخوردهتر، لزوم بکارگیری استراتژیهای درمانی شخصی شده را روشن میسازند (Henney, 2012). بنابراین مدیریت درد بخش پایینی کمر، یک بخش روتین از روشهای درمانی کنونی بوده و نیازمند استراتژیهای شخصیسازی شدهای است که از رویکردهای دارویی متداول فراتر میروند؛ بهویژه برای بیمارانی که به درمانهای معمول پاسخ نمیدهند. مدیریت درد مزمن بخش پایینی کمر بهصورت ویژه بسیار دشوار بوده و نیاز مبرمی به استراتژیهای درمانی جایگزین برای حل این مشکل بالینی وجود دارد.
درد بخش پایینی کمر را میتواند یک پاسخ ناهنجار به استرس تلقی کرد، یک شرایط/حالتی که در آن تفاوتهای موجود میان محرک ورودی و پروسه پویای مسئول حفظ ثبات در یک ارگانیسم (آلوستاس?س[2])، باعث فعال شدن پاسخهای سازگارانه برای کاهش این تفاوتها میشوند (Woods, 2014 Ramsay and). از آنجایی که هدف آلوستاسیس حفظ ثبات و به صورت همزمان سازگاری با هر دو محرکهای خارجی و داخلی است، این پروسه با تغییرات زمانی همراه است (2002 Goldstein and McEwen,). بار آلوستاتیک مجموع تمامی پروسههای آلوستاتیکی در یک زمان مشخص است و فعالسازی پاسخ آلوستاتیک به شکل پیوسته صورت میپذیرد (McEwen, 1998). بر اساس تئوری بار آلوستاتیک، درد بخش پایینی کمر (و محدودیتهای فیزیکی ناشی از آن)، نتیجه افزایش میزان مشکلات مزمن مرتبط با استرس در افراد جوان و کهنسال است (Glein et al., 2007). متدهای بیوفیزیکی یک ابراز نوظهور در درمانهای بالینی هستند و چندین مطالعه پتانسیل کاربردی آنها را در زمینههایی که در ادامه آورده میشوند نشان دادهاند: جلوگیری از نارسایی مغز استخوان (میلوتوکسیسیتی) (Rossi et al., 2007)، بهبود گونارتروز (Maiko و Gogoleva, 2000)، بهبود آرتریت روماتوئید (Islamov et al., 1999)، تنظیم فعالیتهای متابولیک (Vallesi و همکاران، 2007)، درمان یبوست مزمن و اسهال (Bo´kkon et al., 2014)، مدیریت عدم تقارنها (Foletti and Grimaldi, 2011) و جایگزینی موثر درمانهای دارویی برای مدیریت درد (Baron et al., 2013). گمان میرود که اثربخشی درمانهای بیوفیزیکی به دلیل تاثیرات رزونانسی آنها باشد (Foletti et al, 2013). رزونانس میان سیگنالهای درمانی تحویل دادهشده ـدرونزاد یا برونزادـ و بافتها و اندامهای هدف و یا تمامی ارگانیسم رخ میدهد و همین پیشامد اجازه انجام تغییرات موضعی و سراسری به شکل همزمان را میدهد (Liboff, 2007). بر اساس مفهوم الکترودینامیک کوانتومی موجودات زنده، آب و سیستمهای مایع (1998Del Giudice, و Preparata)، رزونانس میتواند میان سیگنالهای الکترومغناطیسی و ساختاریهای همگن مولکولهای آب که بهعنوان "دامنههای همدوسی" تعریف میشوند، رخ دهد (Marchettini et al., 2010 Del Giudice et al., 2002, 2005;). پدیدار شدن اینگونه ساختارهای همگن در آب در دمای اتاق قبلا نشان دادهشده است (Yinnon Lo et al., 2009; Taschin et al.,
2013; and Yinnon, 2009). براساس این مفهوم، اثر رزونانس همچنین میتواند یک سیستم مایع را قادر به ثبت، ذخیره و انتقال اطلاعات به شکلی موثر، اثربخش و بادوام سازد. پیش از این، امکان تحویل مستقیم اطلاعات الکترومغناطیسی خاص از یک منبع مولکولی به محیطهای کشت سلولهای پوششی انسانی (Foletti et al., 2009a) و نوروبلاستومای انسانی [سلولهای سرطانی برخی بافتهای عصبی] (Foletti et al., 2011) یا از راه سیستمهای آبی سلولهای محیط کشت به سلولهای نوروبلاستوما انسانی (Foletti et al., 2012) گزارش شدهاند. این دادهها با سایر مطالعاتی که تاثیرات مثبت روندهای مشابه بیوفیزیکی ـکه شامل انتقال سیگنالهای الکترومغناطیسی از راه یک سیستم مایع میشوندـ را گزارش کردهاند نیز هماهنگی دارند. انتقال اطلاعات استیک اسید (Kreisl, 1998)، تاثیرگذاری بر رشد دانههای میوه کیوی (Calzoni et al., 2003)، کاهش رشد انگلهای Entamoeba histolyticaو Trichomonas vaginalis (2011 Heredia-Rojas et al.,) و Candida albicans (Heredia-Rojas et al., 2012)، تنظیم میزان رشد باکتریها و گیاهان مختلف (Jerman et al., 2005)، فعالسازی نوتروفیلهای انسانی باواسطه آب حاوی اطلاعات فوربول-مریستات استات[3] (Thomas et al., 2000) و اثرگذاری بر تمامی ارگانیسم انسانی (Jerman et al., 1996) و همچنین بیماران دچار حساسیت بالا به الکتریسیته (Smith, 2004) یا دگرگونی الگوهای DNA باکتریایی (Montagnier et al., 2009) با استفاده از این پروسه نشان دادهشدهاند. ما قبلا با انجام یک درمان روی بیماران و تجویز سیستمهای مایع حاوی سیگنالهای الکترومغناطیسی، اثربخشی یک روند بیوفیزیکی در مدیریت درد و درمان سندروم خود ایمنی نفروتیک (بیمار کلیوی) را گزارش کردهایم (Cozzolino, 2013 Baron et al., 2013; Foletti and).
هدف مطالعه پیشرو ارزیابی تاثیرات طولانیمدت این روش درمانی در بیماران دچار درد بخش پایینی کمر است. درد بخش پایینی کمر یک مشکل بالینی متداول و مزمن و نیازمند حمایت پزشکی دایمی محسوب میشود.
مواد و روشها
این یک پژوهش پایلوت است و بیماران دچار درد مزمن بخش پایینی کمر در این مطالعه شرکت کردند. در کل 23 بیمار، 9 مرد (میانگین سنی 44.6 سال، از 18 تا 67 سال) و 14 زن (میانگین سنی 53.2 سال، از 26 تا 79 سال) برای شرکت در این مطالعه پذیرفته شدند. پس اطلاع یافتن درزمینه هدف مطالعه، روشها و زمانبندی آن، تمامی بیماران رضایتنامه کتبی خود را تسلیم کردند. این مطالعه با اصول بیانیه هلسینکی هماهنگی دارد. هر تحت بیمار یک درمان دومرحلهای قرار گرفت. اولین گام شامل انتخاب برنامه "درمان تنظیمکننده" دستگاه Medselect 729 (Wegamed, GmbH, Essen, Germany) میشد که برای ثبت سیگنالهای درونزاد در بخش پایین کمر هر بیمار و تحویل سیگنالهای خروجی الکترومغناطیسی درونی به تمام بدن با استفاده از یک زیرانداز که بیمار برای مدت 10 دقیقه روی آن دراز میکشید، بکار رفت. سپس برنامه "درمان درد" دستگاه Med Select 729 برای ثبت سیگنالهای ورودی درونزاد در بخش پایینی کمر و تحویل سیگنالهای ورودی درمانی در بخش پایین کمر برای مدت 10 دقیقه انتخاب شد. سیگنالهای درمانی در همین حال روی یک سیستم مایع در دسترس ثبت شدند. جهت انجام این عمل، این محلول درون یک مارپیچ ورودی که برای این منظور درون دستگاه Med Select 729 تعبیه شده است، قرار داده شد. این دستگاه پزشکی در یک دامنه فرکانس پایین (بین kHz 0 تا 20) و با استفاده از میدان مغناطیسی که شدت آن مشابه میدان مغناطیسی کره زمین بوده و حداکثر شدت آن به µT 50 میرسد عمل میکند. این دستگاه به ما اجازه میدهد که با استفاده از دو الکترود سیگنالهای ورودی را ثبت کنیم و سیگنال خروجی را از راه دو الکترود مغناطیسی برای استفاده موضعی (برای مثال در محل درد) یا از راه یک زیرانداز مغناطیسی که بیمار روی آن دراز میکشد (به این صورت تمام بدن بیمار میتواند امواج درمانی را دریافت کند) به بدن بیمار بفرستیم. بنابراین دستگاه میتواند به شکل همزمان درمانهای موضعی و سراسری را صورت دهد. مدار ثبتکننده و روندهای مربوطه با جزئیات بیشتر در مطالعه قبلی که در زمینه انتقال اطلاعات الکترومغناطیسی از راه سیستمهای مایع صورت گرفته است توصیفشدهاند (Foletti et al., 2012). محلولهای حاوی اطلاعات بعدا توسط خود بیمار مصرف شدند و اینگونه تحویل اطلاعات درمانی به بدن ادامه یافت. برنامه درمانی به این صورت بود که فرد در ابتدای هفته (دوشنبه) یک قطره را مصرف میکرد و هرروز یک قطره اضافه میکرد تا در انتهای هفته (شنبه) تعداد قطرهها به شش عدد رسید؛ هیچ درمانی در روز پایانی هفته (یکشنبه) صورت نپذیرفت. محلول مورد استفاده برای انتقال اطلاعات ساخت شرکت Nomabit بود که شامل چندین ماده معدنی میشد و در حال حاضر بهتنهایی و بهعنوان مکمل خوراکی مصرف میشود. این ماده با یک قطرهچکان ارائه و در یک محفظه دارای محافظ آلومینیومی نگهداری میشود و همین مورد تضمین میکرد که سیگنالها در محلول مایع حفظ خواهند شد و از تغییرات دمای محیط و آلودگیهای الکترومغناطیسی در امان میمانند. این یک کاربرد "خارج از برچسب" از یک مکمل خوراکی متداول است که برای نگهداری در مدت زمان طولانی مناسب است (مطابق اظهار سازنده تا 3 ماه پس از باز کردن بسته، محتویات آن مناسب استفاده است و فاقد ریسک آلودگی یا هر تغییر دیگری در ویژگیهای آن است). نسخه ایتالیایی پرسشنامه ناتوانی رولاند که ویژه درد بخش پایینی کمر است (Padua et al., 2002)، در پیش از شروع درمان و 3 ماه پس از درمان در اختیار شرکتکنندگان قرار گرفت. مقایسه میان نتایج بدست آمده از پرسشنامه ناتوانی رولاند در بیماران پیش از شروع درمان و سه ماه پس از آن با استفاده از آزمون t صورت پذیرفت. سطح معناداری آماری (p-value) برابر 0.05 در نظر گرفته شد.
نتایج
تمامی بیماران شرکتکننده در این مطالعه روند درمان را بهصورت کامل به پایان رساندند. هیچگونه عوارض جانبی گزارش نشدند. میانگین مقادیر بدست آمده از پرسشنامه ناتوانی بخش پایین کمر رولاند که پیش از شروع پروتکل درمانی صورت پذیرفته بود، بهعنوان مقدار پایهای در نظر گرفته شد. مقدار میانگین پایهای برابر 6 ±11.83 (±SD میانگین) محاسبه شد. میانگین مقادیر بدست آمده از پرسشنامه ناتوانی بخش پایین کمر رولاند که سه ماه پس از پایان پروتکل درمانی صورت پذیرفته بود، بهعنوان مقدار نهایی در نظر گرفته شد. پس از سه ماه مقدار میانگین برابر 3.25± 2.3 محاسبه شد. میزان کاهش درد نسبت به مقدار پایهای در پایان دوره سهماهه، برابر 81.35% محاسبه شد و این میزان کاهش ازنظر آماری بسیار معنادار بود (p<0.0001، تصویر 1).
تصویر 1. نتایج بدست آمده از پرسشنامه ناتوانی بخش پایینی کمر رولاند؛ شامل مقادیر پایهای و سه ماه پس از درمان بیوفیزیکی. دادهها بهصورت ±SDمیانگین ارائهشدهاند. p-value سطح معناداری آماری را مشخص مینماید.
بحث
هدف این پژوهش مقدماتی شناسایی یک پتانسیل جدید برای درمان بیورزونانس جهت الحاق آن به استراتژیهای درمانی بود. این عمل نه فقط برای بیماران دچار درد بخش پایینی کمر راجعه مفید خواهد بود، بلکه برای بیمارانی که به درمانیهای دارویی معمول پاسخگو نیستند و بیمارانی که دچار چندین بیماری بهصورت همزمان بوده و چندین دارو را مصرف میکنند و اضافه کردن دارویی جدید برای درمان کمردرد بهصورت بالقوه میتواند برای آنها ناامن یا خطرآفرین باشد و بیمارانی که در اثر مصرف داروها دچار عوارض جانبی و ناراحتی میشوند نیز کاربرد دارد. انتقال اطلاعات الکترومغناطیسی امواج درونزاد و استفاده از آنها بهعنوان امواج دارای خواص درمانی یک ابزار درمانی امیدبخش است؛ زیرا که نیازمند انجام تنها یک درمان توسط پزشک روی بیمار است. این رویکرد نوین میتواند به صرفهجویی در زمان بیماران و منابع بیمارستانی منجر شود. یک کاهش بسیار معنادار در نتایج پرسشنامه ناتوانی رولاند که ویژه ارزیابی درد بخش پایین کمر بود، مشاهده شد. هیچگونه عوارض جانبی از این روش درمانی گزارش نشدند. این مطالعه مقدماتی مدارک قابلتوجهی فراهم میآورد که نشاندهنده آن هستند که بکارگیری یک رویکرد بیوفیزیکی برای مدیریت درد بخش پایینی کمر محتمل، اثربخش، ایمن و دارای اثرات طولانیمدت است. این گزارش همچنین از تئوری الکترودینامیکی کوانتومی موجودات زنده، آب و محیطهای مایع در زیستشناسی و پزشکی پشتیبانی میکند (Foletti et al., 2009b ;Preparata, 2000).
نتیجهگیری
الحاق یک رویکرد الکترومغناطیسی به زیستشناسی و پزشکی (Liboff, 2004) میتواند پتانسیلهای زیادی به همراه داشته باشد. در چارچوب الکترودینامیک کوانتومی موجودات زنده، سیستمهای آبی و مایع (Del Giudice and Preparata, 1998)، امکان توضیح تئوریک مکانیسم اثربخشی امواج الکترومغناطیسی فراهم میشود. یک سیستم مایع مانند محلول حاوی چندین ماده معدنی Nomabit مورداستفاده در این مطالعه، میتواند ظرفیت ثبت، حفظ و انتقال به یک بیمار را داشته باشد و الگوی الکترومغناطیسی سیگنالهای درونزاد میتواند از راه فعالسازی مکانیسمهای خودتنظیمی و خود بازسازی فردی باعث بهبودی درد بخش پایینی کمر و ناتوانیهای ناشی از آن شود (Grimaldi, 2011 Foletti and). ما این فرضیه را مطرح کردیم که رخ دادن یک تاثیر رزونانسی، کلید بروز این تغییرات بوده (Foletti et al., 2013) است. این فرآیند شامل انتقال سیگنالها به سیستمهای مایعی میشود که بهعنوان وسیله حملونقل عمل میکنند و سیگنالها را از سیستم مایع به بیمار انتقال و خواص سیگنالهایی که در طی درمان با دستگاه به فرد منتقلشدهاند را تقلید مینمایند. هرچند پژوهشهای بیشتر برای تایید این دادههای مقدماتی همچنان موردنیاز هستند، اما پژوهش حاضر مدارکی جامع فراهم آورد که حاکی از اثربخشی، ایمنی و پایداری یک رویکرد بیوفیزیکی برای درمان درد مزمن بخش پایینی کمر است.
[1] Roland-Morris lowback pain and disability questionnaire
[2] allostasis
[3] phorbol-myristate acetate